برای شکستن
کافی بود به سنگ سلام کنم
کنار بید مجنون
نامم همیشه لیلی باشد
آینه ها چه می دانند
من چندمین زن عاشقم
و
عشق غیر ممکن است
تو را نشناسد
اگر گریسته باشی.
دخترانی که شرم گونه
هاشان را
با گوشه ی چادر مادرانشان
پاک کرده اند
پنجره ی زیبائی خود را نخواهند
گشود
و
محال است کرم اندامشان پروانه
شود.
من ..... می ترسم و
یادم نیست
در لحظه ی شقایق
به آفتاب پناه بردم
یا
به چادر سیاه مادرم ؟
پ.ن : نمیدونم این شعر از کیه. تو دفترام پیداش کردم. وقتی خوندمش خیلی به دلم نشست.
شعر قشنگیه....منم نمیدونم مال کیه:)
سلام
ممنون که سر زدی .
خدا انسانها را آفرید و برای لحظاتی که در کنارشان نیست مادر را آفرید.
پس اگر خدا در کنارمان نیست مادری است که اشک چشمانمان را با چادرش پاک کنیم.
سلام ممنون که بهم سر زدی
راستی با تبادل لینک موافقی
دوس داشتی منو به اسم
اس ام اسیه اس ام اس
لینک کن بعدبهم بگو با چه اسمی بلینکمت
چه جمله های عمیقی داشت!
خوشم اومد ازش
کم پیدایی پرستو
اصلا نیستی!! کجاها سیر میکنی؟
ســـــــــــلام خانمی
ممنون بهم سر زدی
شعرت به دل ما هم نشست
سلام
خیلی از مطالب وبت خوشم اومد
موفق باشی
کجایی خانوم خانوما؟
بابا یکم مارو تحویل بگیر!
خیلی لطیف بود!
سلام.ممنون که سر زدی.بازم منتظرتما.
راستی هرموقع تصمیم گرفتی بیان به شهر ما منتظرتم........
قدم همه ایرانی ها بر روی چشم...........
به....چه عجب برگشتی
ممنون که بهم سر زدی
با حقا یقی در مو رد افسر دگی بروزم
بروزم....
شعرقشنگی بود پرستو چرا دیگه بهم سر نمی زنی منتظرتم
salam
mer30 ke oomadi
webet ghashange
bazam bia