بی گمان زیباست آزادی...!

 

  هیچ غمی چونان چشمانِ ظلم‌دیده‌ی تو نیست،
 
و نه چونان خونت که در تاریکیِ‌ کسوف می‌لرزد

  و نه چونان قهر لعلت، گنگ و لال در سایه ... »

 

پ.ن1: بالاخره یه روزی صورت حق آشکار میشه. غمگین نباش سیدحسن، تو تنها نیستی!

پ.ن2: کاشکی آقا!!!!!!!!! دیروز به جای اینکه گفتن امام سجاد(ع) عرض کردن، میگفتن امام سجاد (ع) فرمودن. (اونم نه یه بار بلکه چندبار(!!!!!

پ.ن3: پیشنهاد میکنم شعر تا شکوفه سرخ یک پیراهن از شاملو رو حتما بخونین.

 

 

پیش این سنگدلان قدر دل و سنگ یکیست...

دلم از خیلیا گرفته! به قول فروغ:

این جهان پر از صدای پای مردمانیست

که همچنان که تو را می بوسند

در ذهن خود

طناب دار تو را می بافند...

یک دقیقه سکوت...

سلام

من بالاخره از شوک ناشی از کنکور مزخرفی که دادم، بیرون اومدم.

هرچی که نداشت یه تی تاب و یه آب معدنی گرم داشت دیگه


من لبریز اسامی روشنِ آسمان بودم

که شبی آشنایانی گمنام

به دیدنم آمدند،

آشنایانِ گمنامی از خوابِ ملائک و می

با یکی دو نی دوات و دفتری از نور ...

آمدند، کنارِ حیرتِ بی‌دلیلِ همیشه نشستند

شب را ورق زدند و دعا به دعا

از دیدگانِ گریانِ من سخن گفتند

گفتند تو برگزیده‌ی باران و بوسه بوده‌ای

چرا بی چراغ

در شبِ این همه گریه پیر می‌شوی؟!

ما واژگانِ عجیب دیگری از دریا،

از عطرِ عشق و عبورِ نور نوشته‌ایم،

ما به خاطر تو

از انتهای سدر و ستاره آمده‌ایم،

از این به بعد

تکلیفِ بوسه و باران با ماست،

تولدِ بی‌سوالِ ترانه‌های تو با ماست،

ما به جای تو از عطرِ عشق و عبورِ نور خواهیم سرود،

و تو با ما از اسامیِ روشنِ آسمان خواهی گفت،

و ما دوباره ترا


به دوره‌ی دورِ همان واژه‌های مکررِ خودت بازخواهیم برد.

باور اگر نمی‌کنی

این دست‌خطِ آشنای خداوند است.


تولدم مبارک!


پ.ن1: من از روزی که دنیا اومدم جبهه مو مشخص کردم. دوم خردادی اصلم

پ.ن2: این شعری که نوشتم از سیدعلی صالحیه. شاعری که خیلی متفاوت می نویسه.

پ.ن3: صبح که از خواب بیدار شدم sms همراه اولو دیدم. تولدمو بهم تبریک گفته بود

بس کنید، ای نابکاران! بس کنید!

 

غزه تنها است و تنها خواهد ماند. کودکان سرزمین اورشلیم در تنهایی جان می‌دهند. کجاست عیسی دمی که احیای ما کند؟ تنهایی می‌تواند به وسعت 360 کیلومتر نوار غزه باشد یا زاویه 360 درجه یک دایره.  

هلوکاستی که در غزه در انتظار یک و نیم میلیون انسان است نفس آدم را بند می‌آورد. چکار می‌توانم انجام دهم؟ کودک و پیر. بچه محتاج به پوشک و شیر. ولی روسَرشان هست موشک و تیر. صدای توپ و تانک خبر می‌دهد از جنگ نابرابر. همه زیر هجوم دشمن. 

خدایا کمکشون کن!

پ.ن: این شعر دکتر شفیعی کدکنی وصف حال ماست:

طفلی به نام شادی

دیریست گمشده ست

با چشمهای روشن براق

با گیسویی بلند به بالای آرزو

هرکس از او نشانی دارد

ما را کند خبر

این هم نشان ما:

یک سو خلیج فارس

                         سوی دگر خزر




من فکر میکنم، پس هستم!

اولا که روز کارگر رو به خودم  و تمام هموطنان کارگر تبریک میگم. مثلا طبق قانون کار این روز برای کارگران تعطیل رسمیه، ولی ما سر کاریم 

 

دوما که آقای جووووووووووووووون بفرمایین اینم یه شعر خوشحال از استاد دوست داشتنی و مهربونمون فریدون مشیری: 

جام دریا از شراب بوسه خورشید لبریز است،

جنگل شب تا سحر تن شسته در باران،

خیال انگیز !

ما، به قدر جام چشمان خود، از افسون این خمخانه سر مستیم

در من این احساس :

مهر می ورزیم،

پس هستیم ! 

 

سوما: م-ا-ب-ی-ش-م-ا-ر-ی-م !